ارتباطات (ازفرزندان کمیجان)

ارتباطات وبلاگی از فرزندان کمیجان در مورد IT و ارتباطات

ارتباطات (ازفرزندان کمیجان)

ارتباطات وبلاگی از فرزندان کمیجان در مورد IT و ارتباطات

تاثیر ICTو اینترنت بر تحول بازارکار(۱)


 


  ICTتاثیر و اینترنت بر تحول بازارکار

دکتر جعفر خیرخواهان (کارشناس مرکز تحقیقات پست)
jafkheir@hotmail.com
محمد اخباری (کارشناس مرکز تحقیقات پست)
mohakhbari@yahoo.com


 

چکیده
از شگفتانگیزترین پدیدههای دهه اخیر، میتوان رشد فوق جهشی ICT و به ویژه اینترنت را نام برد به نحوی که تمام عرصههای فعالیت اقتصادی را به تسخیر خود درآورده است. اقتصاد جدید اصطلاحی است که برای توصیف این وضعیت بکار میرود. بازارکار نیز دائماً تأثیرات بیشتری از این ابزار جدید اطلاعاتی و ارتباطی میپذیرد به طوری که جنبههای گوناگون آن از قبیل جستجو و انطباق شغلی را متحول میسازد. مقاله حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا با گسترش اینترنت، انطباق شغلی بهتر شده و نرخ بیکاری اصطکاکی کاهش مییابد. پژوهشهایی که به بررسی این پدیده بر بازارکار پرداختهاند در مورد کاهش هزینه جستجو، انطباق بهتر شغلی و افزایش کارایی اقتصادی متفقالقول هستند، اگر چه مشکل گزینش نامناسب نیز به همراه آنها میآید، اما تأثیر آن بر نرخ بیکاری اصطکاکی نامشخص است.
واژگان کلیدی

ICT، اینترنت، انطباق نیروی کار، کاریابی، بیکاری اصطکاکی.

1- مقدمه

   با پذیرش تغییرات شگرف فناوری در اقتصاد جدید، سایر عرصهها از جمله بازارکار نیز از جهات گوناگون دچار تغییر میشود. جهاتی نظیر: نوع، چگونگی و سرعت انطباق عرضه و تقاضای کار، بهرهوری نیروی کار، نرخ بیکاری طبیعی، بیکاری اصطکاکی، نرخ جستوجوی شغلی کارگران و کارفرمایان، نابرابری دستمزدها، گسترش بازارکار به مناطق دوردست، کار از راه دور(Teleworking)  و... که در بخشهای بعدی مقاله تغییرات برخی از آنها را مورد بررسی قرار میدهیم. نظرسنجیهای انجام گرفته درباره استفاده از اینترنت برای اهداف شغلی نشان میدهد که تعداد رو به افزایشی از کارگران در هنگام جستوجوی شغل از اینترنت استفاده میکنند و کارفرمایان نیز مشاغل مورد نیاز را به سایتهای استخدام اینترنتی ارسال داشته یا در سایتهای شرکتی خود اعلام میدارند. از آنجا که اینترنت یک وسیله کم هزینه برای انتقال اطلاعات است، کسب وکار استخدام اینترنتی، یکی از رشتههای سود آورِ دات کام در اینترنت شده است. باتوجه به عمر کوتاه و نوپای این رشته از فعالیت، لاجرم تجربه دو کشور ایالات متحده و انگلستان که در این عرصهها پیشتاز هستند را مورد بررسی قرار دادهایم.

   ما این احتمال را بررسی میکنیم که آیا با تغییر جستوجوی شغل و استخدام به سمت اینترنت، انطباق شغلی بهتر شده و نرخ بیکاری اصطکاکی کاهش مییابد. قویترین پیشبینی درباره اثر اقتصاد کلان اینترنت که به وسیلهای برای کاریابی و استخدام تبدیل شده، این است که باعث انطباقهای بهتر خواهد شد. اما استدلال این است که تأثیر آن بر بیکاری اصطکاکی نامشخص است چرا که کاهش هزینه جستجو باعث میشود تا کارگران به جستجوی تعداد مشاغل بیشتری پرداخته، بنگاهها نیز مجبور به بازنگری و غربال در بین تعداد متقاضیان بیشتری شوند و در نهایت حتی کارگران شاغل هم به جستجوی مشاغل جدید تمایل پیدا کنند که مجموع این عوامل، زمان جستوجو را افزایش میدهد.

   بخشهای بعدی مقاله به شرح زیر تهیه شدهاند. ابتدا به ویژگیهای اقتصاد جدید و محوریت ICT و به ویژه اینترنت در آن اشاره کرده، سپس در بخش 3 به تاریخچه انطباق در اقتصاد میپردازیم و در بخش 4 علل بیکاری اصطکاکی که ناشی از اطلاعات ناقص و هزینه جستوجو است را شرح میدهیم. بخش 5 به نقش اینترنت در مراحل مختلف کار اختصاص دارد. بخش 6 و 7 پتانسیلهای اینترنت در مرحله کاریابی و استخدام را تشریح کرده و تأثیر اینترنت بر انطباق بهتر کارگر و کارفرما را نشان میدهد. بخش 8 عوارض و مشکلات کاریابی اینترنتی را از حیث گزینش نامناسب متقاضیان کار توضیح میدهد و در بخش 9 نقش نهادهای واسطهای در حل این مشکلات تشریح میگردد. در بخش نتیجهگیری نیز با استناد به مباحث مطروحه در مقاله، نکات پیشنهادی برای بازارکار ایران ارائه میشود.

2- اقتصاد جدید، ICT و اینترنت

   اصطلاح «اقتصاد جدید» بتدریج رواج یافته و چشمانداز جدیدی را ترسیم میکند که با گسترش فناوری اطلاعات همراه است. یک تعریف کلی از اقتصاد جدید به عملکرد اقتصاد در عصر اطلاعات اشاره دارد. در چنین اقتصادی، فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT-Information and Communication Technology) گسترش و اهمیت فزایندهای پیدا میکند. جامعه انسانی طی قرون گذشته تأثیرات قابلتوجهی از تغییرات فناوری پذیرفته است. ICT به ارضای نیازهای ارتباطی و اطلاعاتی که به ایجاد دانایی و بنابراین به همه اشکال توسعه کمک مینمایند، مربوط است. ICT امکانات جدیدی برای تبادل اطلاعات ایجاد مینماید و توان بالقوه بالایی دارد تا به قابلیت انسان برای ایجاد دانش جدید، بیافزاید. چنین دگرگونیهایی باعث رشد بهرهوری نیروی کار شده و با بهرهبرداری بهتر از منابع، نرخ بیکاری سازگار با تورم غیرشتابان (NAIRU- Non-Accelerating Rate of Unemployment) را کاهش میدهد (نوردهاوس 2001).

   یک تعریف محدود از اقتصاد جدید به جنبه اینترنتی اقتصاد اشاره دارد به نحوی که تولید کالاها و خدمات جامعه شدیداً به اینترنت وابسته میشود. اصطلاح مرتبط با آن «اقتصاد عریان» (Nude Economy) است به این معنا که با گسترش اینترنت، اقتصاد شکل شفافتر و در معرض دیدتری پیدا میکند (ریزک 2002). به این ترتیب شاهد اقتصادهایی خواهیم بود که مقایسه قیمتها (از جمله دستمزد) برای خریدار و فروشنده بسیار آسانتر شده، نقش برخی واسطهها کمرنگ گشته و هزینههای مبادلاتی و موانع ورود کاهش مییابد (اکونومیست 2000). پس اقتصاد جدید در برگیرنده مقولاتی از قبیل اطلاعات، اینترنت، نوآوری و رشد جدید است. در اقتصاد جدید با پیشرفتهای خیرهکننده در پردازش، نگهداری و انتقال اطلاعات، میتوان کاربرد فناوریهای اطلاعاتی را در تمامی زوایای حیات اجتماعی مشاهده کرد. بطوریکه ”ریزپردازنده توانمند“ پیشقراول یک ”تمدن سیلیکونی“ خواهد بود (وبستر1380). شاخصهای اصلی توسعه اینترنت، نرخ رشد بسیار بالایی را نشان میدهند، اما فاصله بین کشورهای پیشرفته صنعتی و بقیه جهان همچنان بسیار بالا است. بطور مثال شکاف دیجیتالی کشورهای پیشرفته و توسعه نیافته در زمینه کاربران اینترنتی و توزیع میزبانان اینترنتی کاملاًُ محسوس است.

   فرانک وبستر در کتاب نظریههای جامعه اطلاعاتی بیان میدارد که نخستین تعریف از اطلاعات که به ذهن خطور میکند تعریفی معناشناختی است: اطلاعات معنادار بوده، دارای یک موضوع است و آگاهی یا دستوری درباره چیزی یا کسی است. اما کنت ارو معتقد است که معنای اطلاعات بطور مختصر و کوتاه عبارتست از کاهش در عدم قطعیت (ارو، 1979).

   اطلاعات، کاربر را قادر میسازد تا درمورد چیزی شناخت پیدا کند و از آن دانایی برای برقراری ارتباط، یادگیری، فکر کردن و تصمیمگیری در مواقع نیاز استفاده نماید. اطلاعات مواد اولیه برای دانایی است درست بمانند چوب که مادهای اولیه برای میز است. دانایی یک شکل از سرمایه است، و فناوری یک کاربرد از دانایی برای کار است (ماسودا، 1990).

   افزایش در اطلاعات منجر به بهبود ساختار دانایی موجود میشود، که بدنبال آن موجب ترقی و انتقال به ساختار جدید دانایی میگردد، وساختار قدیمی توسط دانایی جدید بهبود مییابد (نمودار زیر).

 





دانایی جدید  = افزایش اطلاعات  + دانایی قدیمی


 

    اهمیت اطلاعات چنان است که در کنار زمین، کار و سرمایه به عامل چهارم و مجزای تولید تبدیل شده است. اما ارزش اطلاعات رابطه معکوسی با کمیت آن دارد. اطلاعات بیش از حد، فراوری و کاربرد آن را بسیار پرهزینه میسازد. برای این که اطلاعات ارزش واقعی داشته باشد، بایستی بصورت اطلاعات واقعی، اصیل، بیپرده و مشخص با یک روش مستقیم و دقیق پردازش گردد. در انتهای مقاله نشان خواهیم داد که چگونه سایتهای اینترنتی با ارائه انبوه دادههای شغلی متقاضیان استخدام، کارفرمایان را در گزینش نیروی کار مناسب دچار مشکل میکنند.

3- انطباق و تاریخچه آن در اقتصاد

   نخستین اقتصاددانهایی که به مطالعه بازارکار میپرداختند از اهمیت اصطکاک(Friction) آگاه بودند اما نمیتوانستند آن را در مدلهای صوری بگنجانند. جان هیکس در کتاب نظریه دستمزد (1932) پس از تعریف انواع مرسوم بیکاری ادعا کرد برخی از انواع بیکاری باعث تغییر دستمزد نمیشوند از جمله بیکاریهایی که با منحنیهای عرضه و تقاضای ثابت نیروی کار سازگاری داشته و بیکاری نرمال را تشکیل میدهند. به نظر هیکس یکی از دلایل مهم وجود بیکاری نرمال که به مفهوم بیکاری طبیعی فلپس و فریدمن نزدیک است این واقعیت است که «حتی اگر رشد کل صنعت صفر باشد این احتمال میرود که برخی بنگاههای صنعتی تعطیل شده، یا حوزه فعالیت خویش را کاهش دهند‏، در حالیکه سایر بنگاهها متولد شده یا گسترش پیدا میکنند تا جای آنها را بگیرند. پس بنگاههای گروه اول نیروی کار را اخراج کرده و گروه دوم آنها را به خدمت میگیرند؛ و درشرایطی که بنگاه و کارگر در مجاورت هم نباشند، و در نتیجه اطلاع از فرصتها ناقص باشد، ... تعجبی نخواهد داشت که یک فاصله زمانی بین اخراج و اشتغال به کار مجدد باید بگذرد و طی آن فاصله کارگر بیکار خواهد ماند.» (هیکس 1963، ص 45 به نقل از پترونگلا و پیساریدس 2000 ص 425)

   ویلیام هوت در کتاب نظریه منابع بیکار (1939) نیز بر اهمیت اصطکاک در بازارهای کار مدرن تأکید ورزید. او تلاش کرد بین علل مختلف بیکاری طرف عرضه تفکیک قایل شود. هوت در گروه بیکاران، کارگرانی را لحاظ نمود که " به صورت فعال در جستوجوی کار هستند" چون "تصور میکنند جستجوی فرصت شغلی بهتر، ارزش درآمد از دست رفته فعلی را دارد." او سپس استدلال کرد که چنین افرادی را نباید به عنوان بیکار در نظر گرفت چون آنها از جانب خویش کار میکنند و وظیفهای که یک مؤسسه کاریابی برعهده دارد را انجام میدهند. نظریه مسلطی که پس از بحران بزرگ دهه 1930 ظاهر گشت نظریه بیکاری کینز بود. کینز احتمالاً برای نخستین بار از اصطلاح «بیکاری اصطکاکی» (Frictional Unemployment) و "بین مشاغل" استفاده کرد و علت آن را "بیدقتیهای متعددی دانست که در مسیر رسیدن به اشتغال کامل بوجود میآید." فلپس و فریدمن نیز در دهه 1960 ادعای هیکس را تکرار کردند که در تعادل، یک میزان بیکاری "طبیعی" وجود دارد که مستقل از عوامل اسمی بوده و باعث تعدیل دستمزدها نمیشود. در نسل جدید مدلهای بازارکار، تابع انطباق کارگر و کارفرما یک مفهوم کلیدی به حساب میآید (همان منبع ص 6-425).

   با ظهور فناوریهای جدید اطلاعاتی، تأثیر آنها بر بازارکار و به ویژه بر انطباق شغلی مورد توجه اقتصاددانها قرار گرفته است. به طور مثال ودوانی (2000) پیشبینی میکند " انتظار بر این است که با گسترش اینترنت، امکان انطباق عالیتر شغلی بین بیکاران و مشاغل خالی موجود فراهم شود- این اثر باید به کاهش NAIRU بیانجامد. کروگر (2000) ثابت میکند هزینه آگهی در سایتهای شغلی اینترنتی 5 درصدِ یک آگهی دعوت به همکاری در روزنامههای مهم است، و با کاهش هزینههای جستوجو، انطباق شغلی بهتر شده و بیکاری کاهش مییابد. تردیدی نیست با انطباق بهتر به واسطه پیشرفت ICT و اینترنت، منافع بالقوهای وجود خواهند داشت. اما شواهد تجربی درباره آثار بالفعل و واقعی اینترنت بر بازارکار هنوز در مراحل ابتدایی و بسیار محدود هستند.

4- اطلاعات ناقص، هزینه جستجو و بیکاری اصطکاکی

   یک رویکرد که بر اساس مدلهای نئوکلاسیکی بازارکار، به نیروی کار به عنوان کالا مینگرد اجازه کاربرد تئوریهای معین اقتصادی مثل تئوری هزینه مبادلاتی(Transaction Cost Theory) ، اقتصاد اطلاعات و نا اطمینانی، و تئوری جستوجوی شغلی(Job Search Theory) را برای تحلیل اثرات مستقیم اینترنت بر بازارکار میدهد.

   در قلب اقتصاد اطلاعات، هزینههای مبادلاتی قرار دارند (یعنی هزینههای کسب، انتقال و تجزیه و تحلیل اطلاعات). اقتصاد اطلاعات فرض میگیرد که افراد در بازارکار، اطلاعات کامل ندارند. به این علت از «عقلانیت محدود»(Boumded Rationality) یا «نادانی عقلایی» سخن گفته میشود که بهواسطه نااطمینانی درباره آینده و محدودیتها در ظرفیت ذهنی انسان ایجاد میگردد.

   تئوری جستوجوی شغلی، از رویکرد اقتصاد اطلاعات برای تحلیل رفتار کارجویان در بازارکار استفاده میکند. اطلاعات درباره موقعیت مشاغل خالی و جبران خدمات و دستمزدهایی که ارائه میشوند ناقص هستند. چون جستوجوی شغل هزینهزا است یک کارگر برای یافتن بهترین پیشنهاد شغلی تا بینهایت به جستوجو ادامه نمیدهد. بلکه وی هنگامی دست از جستوجو برمیدارد که هزینه نهایی فعالیت جستوجو برابر با بازدهی نهایی این جستوجو (ارزش افزوده انتظاری از جستوجو، یعنی افزایش در دستمزد دریافتی) شود. هنگامی که به این مرحله برسیم کارجو بهترین پیشنهاد شغلی که طی جستوجو تاکنون شناسایی کرده را قبول میکند و یا در شغل سابق ( و یا بیکار) باقی میماند.

   این تئوریها با پیشرفت فناوری کاملاً تناسب دارند چون هزینههای مبادلاتی شدیداً تحت تأثیر فناوری هستند. ICT به طور عام و اینترنت به طور خاص باعث کاهش این هزینهها شدهاند. طبق مدل ساده جستوجوی شغلی که در بالا توضیح دادیم با در دسترس قرار گرفتن فناوریهای جدیدتر و ارزانتر جستوجو، هزینه جستوجو کاهش یافته و طبق قانون تقاضا، مدت زمان و شدت جستوجوی شغلی را افزایش میدهد و در نتیجه باعث انطباق کاراتر عرضه و تقاضای کار میشود.

   یک سنت قدیمی در اقتصاد کار، تفکیک بین انواع بیکاری ساختاری، اصطکاکی و ادواری است. بیکاری ادواری را میتوان زیرمجموعهای از بیکاری ساختاری دانست که عمدتاً بیانگر دورههای بیکاری موقتی در نتیجه جستوجوی شغل و مشکلات انطباق در رابطه با ترک کار، تازهواردان به بازارکار و اخراج از شغل به واسطه نارضایتی کارفرما است. بطور کلی بیکاری اصطکاکی آن نوع از بیکاری است که از تغییر و تحول دائمی در بازارکار ناشی میشود. علل چنین بیکاری عبارتند از:
   عدم اطلاعات کامل کارفرما از خیل کارگران موجود و صلاحیتهای شغلی آنها و عدم اطلاعات کامل کارگران موجود از مشاغل خالی عرضه شده توسط کارفرمایان.

   به عبارت دیگر، علت اصلی بیکاری اصطکاکی پدیده "اطلاعات ناقص" است. این احتمال هست که تعداد مشاغل خالی با افراد در جستوجوی کار کاملاً منطبق باشد و نیز مهارت و صلاحیت کارجویان با آنچه بنگاههای در جستوجوی کارگر نیاز دارند مطابقت داشته باشد. با این حال بیکاری اصطکاکی هنوز هم اتفاق میافتد چون اشخاص در جستوجوی کار و بنگاههای مایل به استخدام کارگران از ویژگیهای یکدیگر بیاطلاع هستند. در فضای اطلاعات ناقص، کارفرما و کارگر برای این که گزینههای بهتری پیدا کنند به جستوجوی گزینههای جدید میپردازند.

   کارفرمایانی که در جستوجوی کارگر جدید هستند به ندرت نخستین متقاضی را استخدام میکنند. آنها خواهان یافتن ”بهترین کارگر موجود“ برای پر کردن شغل خالی هستند. استخدام کارگری که عملکرد ضعیفی دارد برای بنگاه پرهزینه است. برخی اوقات حتی خاتمه دادن به خدمت وی هم هزینه دارد. بنابراین کارفرمایان به جستوجو میپردازند- آنها با تخصیص زمان و منابع اقتصاد برای غربال کردن(Screening) متقاضیان سعی میکنند تا شایستهترین کارگر که حاضر به پذیرش شرایط شغلی و دستمزد آنها است را پیدا کنند.

   به همین ترتیب کارجویان نیز در جستوجوی گزینه شغلی بین بدیلهای موجود هستند. آنها از شیوههای گوناگون مانند مراجعه شخصی، تماس تلفنی با کارفرمایان، جستوجو در آگهیهای استخدام روزنامه، انجام مصاحبه شغلی، ثبتنام در اتحادیههای کارگری و انجمنهای حرفهای، مؤسسات کاریابی خصوصی و... استفاده میکنند.

   کارجویانی که به دنبال منفعت شخصی هستند- خواهان پیدا کردن شغلی جذابتر از گزینههای فعلی که میشناسند- ترغیب میشوند تا به فعالیت جستوجوی شغلی اقدام نمایند. هر اندازه که یک کارجو فرصتهای شغلی بالقوه بیشتری پیدا میکند، احتمال این که با هر "جستوجوی اضافی"، یک گزینه جذابتر پیدا شود کاهش مییابد. بنابراین، "فایده نهایی" حاصل از جستوجوی شغلی، با زمان صرف شده برای جستوجوی یک شغل کاهش مییابد، چون احتمال کمتری میرود که جستوجوی بیشتر به موقعیت شغلی بهتری منجر شود. اصلیترین هزینه جستجوی شغل معمولاً هزینه فرصت دستمزدهای از دست رفته در نتیجه خودداری از قبول بهترین گزینه موجود است. این هزینه با یافتن گزینههای بهتر افزایش مییابد. بنابراین "هزینه نهایی" جستوجوی شغل همراه با طول زمان جستجوی شغل افزایش خواهد یافت. چون جستجوی بیشتر به معنای دستمزدهای از دسترفته در مشاغل جذابتر است که با جستجویهای قبلی بدست آمده است.

   همچنان که فایده نهایی حاصل از جستجوی اضافی کاهش، و هزینههای نهایی افزایش مییابد، در نهایت به جایی میرسیم که کارجوی عقلایی نتیجه میگیرد فایده بالقوه از جستجوی اضافی ارزش هزینه متحمل شده را ندارد. اینجاست که بهترین گزینه حاصل از فرایند جستجو انتخاب خواهد شد. اما این یک فرایند زمان بر است، و طی این زمان، کارجو به بیکاری اصطکاکی اقتصاد کمک میکند. لازم است توجه شود که اگر چه بیکاری اصطکاکی یک عارضه جانبی به حساب میآید، فرایند جستجوی شغل معمولاً به افزایش کارایی اقتصادی و درآمد واقعی بالاتر برای کارگران منجر میشود.

   تغییراتی که بر هزینهها و فایدههای جستوجوی شغلی تأثیر بگذارد، بر سطح بیکاری نیز مؤثر است. برای مثال اگر یک فناوری جدید برای جستجوی شغل وارد اقتصاد شود، کسب اطلاعات درباره فرصتهای شغلی را آسانتر ساخته و بیکاری اصطکاکی کاهش خواهد یافت. از طرف دیگر، هر تغییر و تحولی که هزینه جستجوی مداوم کارجو را کاهش میدهد، به دورههای طولانیتر جستجو میانجامد. با فرض ثابت بودن سایر شرایط، این کاهش در هزینه جستجوی شغل، کارجویان را به افزایش زمان جستوجو ترغیب میکند در نتیجه سطح بیکاری به سمت بالا افزایش مییابد.

   نتیجه این که فعالیت جستوجوی شغل ( و بیکاری اصطکاکی) یک وظیفه مهم در بازارکار انجام میدهد: انطباق بهتر مهارتها و ترجیحات کارگر با نیازهای کارفرما. یعنی با انطباق بهتر، افراد در مشاغل متناسبتر با مهارت و تجربه خویش استخدام میشوند. به این ترتیب استفاده کاراتری از منابع اقتصادی (نیروی کار) به عمل میآید و کمتر شاهد پدیدههای غیراقتصادی مثل استخدام کارشناس کامپیوتر در شغل اپراتوری کامپیوتر و استخدام کاردان کامپیوتر در شغل برنامهنویس کامپیوتر خواهیم بود.

5- نقش اینترنت در مراحل مختلف کار

   با گسترش دسترسی به اینترنت در اواخر دهه 1990، فناوریهای مورد استفاده کارگران برای یافتن مشاغل جدید سریعاً تغییر کرد. رونق گرفتن تجارت الکترونیکی، نگاهها را عمدتاً به سمت چگونگی تأثیر اینترنت بر بازار کالاها معطوف کرده است. اما اینترنت با تغییر در روش جستوجوی شغل توسط کارگران و شیوه استخدام بنگاهها و انجام کار، بازارکار را نیز متحول میسازد. این تحولات در چهار مرحله از بازارکار قابل شناسایی است:

   1- مرحله جستوجوی اطلاعات: اینترنت میتواند با فراهم ساختن امکان دسترسی به انواع اطلاعات بازارکار، به مدیران منابع انسانی طی فرایند تصمیم کمک نماید. همین قضیه در مورد کارجویان هم صادق است که میتوانند اینترنت را برای کسب اطلاعات درباره فرصتهای شغلی و چشمانداز اشتغال زیرورو کنند.

   2- مرحله غربال کردن و انطباق اولیه: هزینه غربال کردن مشاغل در اینترنت بسیار کمتر از سایر رسانهها (مثلاً روزنامه)است. همچنین به کمک فیلترگذاری پویا، روشهای پیشرفتهتر جستوجو، تأیید با پست الکترونیکی و سایر فنون ارائه شده در اینترنت، کارآمدی جستوجو بیشتر میشود.

   3- مرحله مذاکره و گفتوگو از طریق تماس شخصی: مصاحبههای شغلی به طور سنتی متکی به جلسات رودررو است. اما با کمک ICT، مثلاً ویدئو کنفرانس، نیز میتوان از راه دور مصاحبه شغلی کرد.

   4- عملکرد کاری و تحویل خدمت و دریافت اجرت کار: در صورتیکه نهادهها و نتایج کار را بتوان دیجیتالی کرد قابل تبادل بین کامپیوترها هستند. خدمات نیروی کار- کار واقعی که کارگر انجام میدهد- به جای عرضه در محل، دایماً به سمت عرضه اینترنتی پیش میرود. تقاضا برای نیروی کار، وابستگی کمتری به شرایط محلی پیدا میکند. در اینجا کار از راه دور را خواهیم داشت.

   بازارکار اینترنتی به تدریج درحال گسترش است و حتی در برخی بخشهای اقتصادی کشورهای پیشرفته نقش مهمی ایفا میکند. اما مبادلات مجازی در این بازارها، هنوز تا حد زیادی به مرحله انطباق محدود میشود. در بخش انطباق، فناوری اینترنت توانسته است با پیدا کردن فرصتهای شغلی بهتر، جهشهای قابل توجهی در کارایی بوجود آورد. اما تا زمانی که خدمات کارگرانی که در بازار آزاد اینترنتی مبادله میشود استاندارد و قابل اندازهگیری نشود، بازارهای کار مجازی به صورت گسترده اشاعه پیدا نمیکند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد